- پاک سیر
- آنکه سیرنهای پاک دارد آنکه سیرتهای پسندیده دارد
معنی پاک سیر - جستجوی لغت در جدول جو
- پاک سیر
- آنکه سیرت های خوب و پسندیده دارد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکو روش، نیکو خو پاکخوی
آنکه طریقه و مذهب خوب دارد، نیکوروش، نیک خو
پاک درونی پاک باطنی پاکی سریرت
پاک درون پاک باطن پاک سریرت
یا پای گیر کسی شدن، ضرر یا جنحه و یا جنایتی بدو تعلق گرفتن
پای گذر، پای گریز
پاسپر پاسپار
مانند پاکان همچون طاهران مقابل نا پاک وار
آنکه نظری پاک دارد نظر پاک
آنکه دوستی او آمیخته بغرض نباشد صفی صفیه
پاک نژاد، پاکزاده پاک گوهر
پاک اندیشه پاکرای
پاک سر
پاک گفتار درست گفتار
روی پاک چهره پاک چهرنیک، دارای چهره پاک
عفیف معصوم عفیفه
آنکه نظری پاک دارد آنکه عمل کسان را حمل بصحت میکند
پابند، کنایه از مقید، چیزی که پا به آن گیر کند، کنایه از آنچه انسان به آن گرفتار و پای بند شود
تندرو، سبک رفتار، چابک، تیزرو، زودگذر
پاکیزه گهر، پاک نژاد، پاک زاده، نجیب، اصیل
آنکه با نظر پاک بنگرد، پاک بیننده، نیک بین، آنکه به کسی یا امری بدگمان نباشد
کسی که دین و آیین راست و درست دارد، دین درست
زیبا، خوش صورت، پاکیزه رو، دارای چهرۀ پاک و روشن
تندرو تیز رو، بلند مقام
پاک رای، پاک اندیشه
شمع زدن به دیوار
خوشکام ساز، زیست آب، کناد
باصطلاح کیمیاگران، جوهر گدازنده و کامل کننده و آمیزنده که ماهیت جسم را تغییر دهد یعنی جیوه را نقره و مس را طلا کند و چنین جوهری وجود ندارد و فرض محض است
((اِ))
فرهنگ فارسی معین
ماده ای که ماهیت اجسام را تغییر دهد و با ارزش تر سازد مثلاً مس را طلا سازد، هر چیز مفید و کمیاب، دارویی که به عقیده قدما هر مرضی را علاج می کرد
کیمیا، جوهری که تصور می شد می تواند ماهیت جسمی را تغییر دهد مثلاً جیوه را نقره و مس را طلا کند، کنایه از معجون هر چیز بسیار مفید و کمیاب، در تصوف کنایه از نظر مربی و مرشد کامل که ماهیت شخص را تغییر دهد، در تصوف کنایه از انسان کامل